کد مطلب:95284 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

موعظه و خطابه











موعظه با خطابه نیز متفاوت است. سر و كار خطابه نیز با احساسات است اما خطابه برای تهییج و بیتات كردن احساسات است و موعظه برای رام ساختن و تحت تسلط در آوردن. خطابه آنجا به كار آید كه احساسات خمود و راكد است و موعظه آنجا ضرورت

[صفحه 208]

پیدا می كند كه شهوات و احساسات خود سرانه عمل می كنند. خطابه احساسات غیرت، حمیت، حمایت، سلحشوری، عصبیت، برتری طلبی، عزت طلبی، مردانگی، شرافت، كرامت، نیكوكاری و خدمت را به جوش می آورد و پشت سر خود حركت و جنبش ایجاد می كند اما موعظه جوششها و هیجانهای بیجا را خاموش می نماید خطابه زمام كار را از دست حسابگریهای عقل خارج می كند و به دست طوفان احساسات می سپارد اما موعظه طوفانها را فرو می نشاند و زمینه را برای حسابگری و دور اندیشی فراهم می كند. خطابه به بیرون می كشد و موعظه به درون می برد.

خطابه و موعظه هر دو ضروری و لازم است. در نهج البلاغه از هر دو استفاده شده است. مسأله عمده موقع شناسی است كه هر كدام در جای خود و به موقع مورد استفاده واقع می شود. خطابه های مهیج امیرالمؤمنین در موقعی ایراد شده كه احساسات باید برافروخته شود و طوفانی به وجود آید و بنیادی ظالمانه بركنده شود آنچنانكه در صفین در آغاز برخورد معاویه، خطابه ای مهیج و آتشین ایراد كرد.

معاویه و سپاهیانش پیشدستی كرده بودند و «شریعه» را گرفته بودند و كار آب را بر امیرالمؤمنین و یارانش دشوار ساخته بودند.

امیرالمؤمنین كوشش داشت كه حتی الامكان از برخورد نظامی پرهیز كند و می خواست از طریق مذاكره به حل مشكلی كه معاویه برای مسلمین ایجاد كرده بود بپردازد. اما معاویه كه سودایی دیگر در سر داشت، فرصت را غنیمت شمرد و تصاحب «شریعه» را موفقیتی برای خود تلقی كرد و از هر گونه مذاكره ای خودداری نمود. كار بر یاران علی سخت شد. اینجا بود كه می بایست با یك خطابه حماسی

[صفحه 209]

آتشین، طوفانی ایجاد كرد و با یك یورش دشمن را عقب راند. علی برای اصحاب خود چنین خطابه سرود:

قد استطعموكم القتال، فاقروا علی مذلة و تأخیر محلة، او رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فی حیاتكم مقهورین، و الحیاة فی موتكم قاهرین. الا و ان معاویة قاد لمه من الغواة و عمس علیهم الخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیة»[1].

همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد می طلبد، اكنون دو راه در پیش دارید یا تن به ذلت و پستی و عقب ماندگی دادن یا تیغ ها را با خون سیراب كردن و سپس سیراب شدن. مرگ اینست كه زنده باشید اما مقهور و مغلوب، زندگی آن است كه بمیرید اما غالب و پیروز. همانا معاویه گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود كشانده و حقیقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا كه گلوی خویش را هدف تیرهای شما كه مرگ را همراه دارد قرار داده اند.

این جمله ها كار خود را كرد، خونها را به جوش و غیرتها را در خروش آورد؛ شام نشده «شریعه» در اختیار یاران علی قرار گرفت و یاران معاویه به عقب رانده شدند.

اما مواعظ علی در شرائط دیگر انجام یافته است. در دوره خلفا و مخصوصا در زمان عثمان بر اثر فتوحات پی در پی و غنائم بی حساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروتهای هنگفت و

[صفحه 210]

مخصوصا برقراری اریستوكراسی و حكومت اشرافی و بلكه قبیله ای در زمان عثمان، فساد اخلاق و دنیا پرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیتهای قبیله ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیا پرستی و غنیمت و آز و كامجوئی و تعصب، تنها فریاد ملكوتی موعظه ای كه بلند بود فریاد علی بود.

در فصول بعد- ان شاءالله- درباره عناصری كه در مواعظ علی علیه السلام وجود دارد از قبیل تقوا، دنیا، طول امل، هوای نفس، زهد، عبرت از احوال گذشتگان، اهوال مرگ، اهوال قیامت و غیره بحث می كنیم.

[صفحه 211]


صفحه 208، 209، 210، 211.








    1. نهج البلاغه،خطبه 51.